سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سری جدید عکس خنده دار و سوتی ایرانی – 3



[ دوشنبه 92/3/27 ] [ 10:46 صبح ] [ قاصدک ]

نظر



[ دوشنبه 92/3/27 ] [ 10:43 صبح ] [ قاصدک ]

نظر



[ دوشنبه 92/3/27 ] [ 10:41 صبح ] [ قاصدک ]

نظر



[ دوشنبه 92/3/27 ] [ 10:40 صبح ] [ قاصدک ]

نظر



[ دوشنبه 92/3/27 ] [ 10:39 صبح ] [ قاصدک ]

نظر

کلاه فروشی روزی از جنگلی می گذشت. تصمیم گرفت زیر درخت مدتی استراحت کند. لذا کلاه ها را کنار گذاشت و خوابید. وقتی بیدار شد متوجه شد که کلاه ها نیست. بالای سرش را نگاه کرد. تعدادی میمون را دید که کلاه ها را برداشته اند. فکر کرد که چگونه کلاه ها را پس بگیرد. در حال فکر کردن سرش را خاراند و دید که میمون ها همین کار را کردند. او کلاه را ازسرش برداشت و دید که میمون ها هم از او تقلید کردند. به فکرش رسید… که کلاه خود را روی زمین پرت کند. لذا این کار را کرد. میمون ها هم کلاه ها را به طرف زمین پرت کردند. او همه کلاه ها را جمع کرد و روانه شهر شد.

سالهای بعد نوه او هم کلاه فروش شد. پدربزرگ این داستان را برای نوه اش تعریف کرد و تاکید کرد که اگر چنین وضعی برایش پیش آمد چگونه برخورد کند. یک روز که او از همان جنگل گذشت در زیر درختی استراحت کرد و همان قضیه برایش اتفاق افتاد. او شروع به خاراندن سرش کرد. میمون ها هم همان کار را کردند. او کلاهش را برداشت، میمون ها هم این کار را کردند. نهایتا کلاهش را بر روی زمین
انداخت. ولی میمون ها این کار را نکردند. یکی از میمون ها از درخت پایین آمد و کلاه را از روی زمین برداشت و در گوشی محکمی به او زد و گفت: فکر می کنی فقط تو پدربزرگ داری؟!



[ شنبه 92/3/18 ] [ 5:6 عصر ] [ قاصدک ]

نظر

معاجه عملی حسد

   آن است که حسد و تمام اقوال و افعالی را که حسد اقتضاء می کند محکوم کند و خود را به انجام نقیض آن مکلف کند.

 مثلا اگر حسد اقتضاء می کند که متعرض عرض و آبروی محسود شود زبان به مدح و ثنای او باز کند و اگر موجب قطع بخشش به او می شود خود را به بخشش بیشتری وادار کند،در نتیجه چنین رفتاری محسود به او محبت پیدا می کند،و بین آنها دوستی و محبت ایجاد می شود و همین دوستی ماده حسد را خشک می کند.

 راه اصلی علاج حسد قطع ریشه های ان از قبیل کبر و خود عزیز داشتن و شدت خرص است.



[ شنبه 92/3/18 ] [ 11:34 صبح ] [ قاصدک ]

نظر

زهد و زاهد

زهد کلید در آخرت و رهایی از آتش است.و آن عبارت از ترک تمام چیزهایی است که تو را از خدا غافل می کند،بدون آنکه بر آنها افسوس بخوری،یا دچار عجب و خودپسندی شوی،یا در انتظار بازگشت آنها باشی،یا به دنبال حمد و ثنایی بر عمل خود باشی،یا در طلب عوض بر کار خود باشی بلکه از دست دادن آنها را راحت،و وجودشان را آفت بدانی و دائما از هر آفتی به سوی راحت بگریزی.

و زاهد کسی است که آخرت را بر دنیا و ذلت را بر عزت و کوشش را بر راحت،گرسنگی را برسیری،و سلامتی عقبی را بر محبت دنیا و توجه را بر غفلت ترجیح بدهد و نفسش در دنیا باشد و قلبش در آخرت.

منبع:اخلاق شبر ص 300

 



[ شنبه 92/3/18 ] [ 11:34 صبح ] [ قاصدک ]

نظر

حسد

   امام باقر علیه السلام می فرماید:حسد ایمان را می خورد،همان طور که آتش هیزم را.

   امام صادق علیه السلام می فرماید:آفت دین حسد وعجب و فخر فروشی است.

در کتاب مصباح الشریعه از امام صادق علیه السلام روایت شده است:

   شخص حسود قبل از اینکه به دیگری زیان برساند خود را زیان بار کرده مانند ابلیس که برای خود لعنت و برای آدم برگزیدگی و هدایت و ترقی به محل حقایق پیمان الهی و نبوت را به ارمغان آورد.

پس محسود باش و حسود نباش زیرا میزان حسود سبک است و پیوسته میزان محسود را سنگین می کند.

 و چون رزق قبلا تقسیم شده،حسد سودی به حسود و ضرری به محسود نمی رساند،ریشه حسد کوری قلب و انکار فضل پروردگار است و این دو،بالهای کفرند،بوسیله حسد انسان دچار حسرت ابدی شده و در چنان مهلکه ای می افتد که هرگز از آن نجات نمی یابد.حسود توبه ندارد زیرا برکار خود مصراست و به آن معتقد،و بر این حالت سرشته شده است.بدون دلیل حسد می ورزد و سرشت انسان تغییر پذیر است اگر چه معالجه شود.

 غبطه

   حسد همیشه در مورد نعمت پیدا می شود،هنگامی که نعمتی به بنده ای عطا می شود کسی که ناظر بر تنعم اوست ،یکی از دو حالت در او پیدا می شود:

الف)اینکه از وجود نعمت ناراحت باشد و زوال آنرا نیز آرزو کند این حالت حسد نامیده می شود.

ب)اینکه از وجود نعمت ناراحت نباشد و زوال آن را نیز آرزو نکند ولی مایل باشد که او هم از چنان نعمتی برخوردار باشد،این حالت غبطه یا رقابت نامیده می شود«که بر عکس حسد از صفات پسندیده و موجب رشد و تحرک انسان است»

پیامبر گرامی اسلام می فرمایند:مومن رقابت می کند و کافر حسد می ورزد.

   

     منبع:کتاب اخلاق شبر ص 255



[ شنبه 92/3/18 ] [ 11:33 صبح ] [ قاصدک ]

نظر

قبل از ازدواج : خوابیدن تا لنگ ظهر
بعد از ازدواج : بیدار شدن زودتر از خورشید
نتیجه اخلاقی : سحر خیز شدن

قبل از ازدواج : رفتن به سفر بی اجازه
بعد از ازدواج : رفتن به حیاط با اجازه
نتیجه اخلاقی : معتبر شدن

قبل از ازدواج : خوردن بهترین غذاها بی منت
بعد از ازدواج : خوردن غذا های سوخته با منت
نتیجه اخلاقی : تقویت معده

قبل از ازدواج : استراحت مطلق بی جر و بحث
بعد از ازدواج : کار کردن در شرایط سخت
نتیجه اخلاقی : ورزیده شدن

قبل از ازدواج : دید و بازدید از اماکن تفریحی
بعد از ازدواج : سر زدن به فامیل خانوم
نتیجه اخلاقی : صله رحم

قبل از ازدواج : آموزش گیتار و سنتور و غیره
بعد از ازدواج : آموزش بچه داری و شستن ظرف
نتیجه اخلاقی : همدردی با مردها

قبل از ازدواج : گرفتن پول تو جیبی از پاپا
بعد از ازدواج : دادن کل حقوق به خانوم
نتیجه اخلاقی : مستقل شدن

قبل از ازدواج : ایستادن در صف سینما و استخر
بعد از ازدواج : ایستادن در صف شیر و گوشت
نتیجه اخلاقی : آموزش ایستادگی

قبل از ازدواج : رفتن به سفرهای هفتگی
بعد از ازدواج : در حسرت رفتن به پارک سر کوچه
نتیجه اخلاقی : امنیت کامل

 

 

 

 

 

زندگی، ارزش آنرا دارد که به آن فکـر کنی

زندگی، ارزش آنرا دارد که ببویی اش چوگل، که بنوشی اش چو شهد

زندگی، بغض فـروخورده نیست

زندگی، داغ جگـــر گـــوشه نیست

زندگی، لحظه دیدار گلــی خفته در گهــــواره است

زندگی، شوق تبسم به لب خشکیده است

زندگی، جـــرعه آبی است به هنگامه ظهـــر در بیابانی داغ

زندگی، دست نوازش به ســر نوزادی است

زندگی، بوسه به لبهای گلی است که به شوقت همه شب بیدارست

زندگی، شـــوق وصال یار است

زندگی، لحظه دیدار به هنگامـــه یاس

زندگی، تکیه زدن بر یــار است

زندگی، چشمه جــوشان صفا و پاکـــی است

زندگی، مـــوهبت عرضه شده بر من انسان خاکـــی است

زندگی، قطعه ســرودی زیباست که چکاوک خواند

که به وجدت آرد به ســــرشاخه امید و رجا

زندگی، راز فـروزندگی خورشید است

زندگی، اوج درخشندگـــی مهتــاب است

زندگی، شاخه گلی در دست است که بدان عشق سراپا مست است

زندگی، طعــم خوش زیستن است، شور عشقی برانگیختن است

زندگی، درک چرا بودن است، گام زدن در ره آسودن است

زندگی، مزه طعم شکلات به مذاق طفل است

به، چقدر شیـــرین است

زندگی، خاطــــره یک شب خوش، زیـــر نور مهتاب،

روی یک نیمکت چـــوبی سبـــز، ثبت در سینـــه است

زندگی، خانه تکانی است. هر از چندگاهی از غبار اندوه

زندگی، گـوش سپردن به اذان صبح است که نوید صبـح است

زندگی، گاه شده است خوش نیاید به مذاق

زندگی گاه شده است که برد بیراهم

زندگی، هر چه که هست، طعـــم خوبی دارد، رنگ خوبــــی دارد

زندگی را باید، قدر بدانیم همه

.

 



[ شنبه 92/3/18 ] [ 11:31 صبح ] [ قاصدک ]

نظر

<< مطالب جدیدتر :: مطالب قدیمی‌تر >>